
معرفی جایزه تعالی آموزش ویژه ارزیابی کارکرد مسئولین آموزشهای تخصصی سازمانها
جایزه تعالی آموزش مورد ارائه مرکز آموزشهای تخصصی شهید عباسپور، جایزه ای است که به برترین تلاش ها، اقدامات و دستاوردهای سازمان های آموزش گیرنده ،مدیریت حوزه آموزش کارکنان اعطا می شود.
تجربه موفق کاربست مدل های تعالی در سازمان های و لزوم همپایی و همراستایی حوزه آموزشهای تخصصی و فعالین این عرصه با مفاهیم سرآمدی و تعالی، نقطه آغازی بر طراحی، توسعه و استقرار این جایزه در سطح سازمان ها است.
کلیه سازمان های متعهد به مفاهیم تعالی و علاقمند به مشارکت در فضای تعامل و یادگیری در عرصه آموزش و توسعه منابع انسانی می توانند داوطلب شرکت در این جایزه باشند.
اهداف جایزه تعالی آموزش
1- توسعه شبکه تعامل سازمان های صنعتی در عرصه آموزشهای تخصصی و امکان تبادل و اشاعه تجارب موفق آموزشی با این مرکز
2- ترویج فرهنگ خود ارزیابی در میان فعالین عرصه آموزش و شناخت نقاط قوت و زمینه هایی قابل بهبود این حوزه
3- شناسایی، انتخاب و تقدیر از (مسئولین)سازمان های برتر در حوزه همکاریهای آموزشهای تخصصی
4- اسلوب سازی ارزیابی عملکرد همکاریهای آموزشی شرکتها
5- توسعه و نهادینه سازی یک رهیافت معتبر و سازمان یافته، همخوان با بوم-اقلیم صنایع هدف مرکز آموزشهای تخصصی ، با هدف اندازه گیری، ارزیابی و بهینه کاوی فرایندها و فعالیت های حوزه آموزش
ایجاد یک زبان مشترک و چارچوب مفهومی در شیوه مدیریت آموزشی سازمان صنایع هدف ِ مرکز ....
6- آموزش و ترویج مفاهیم سرآمدی و کیفیت به مدیران آموزش و فعالین حوزه آموزش در سازمان ها و صنایع هدف
7- ارتقاء جایگاه حوزه آموزش تخصصی در برنامه ریزی ها و تصمیم سازی های کلان اقتصادی و سازمانی

اصول و مباني مدل تعالي ( سرآمدي ) کارکرد های سازماني EFQM
مدلهاي تعالي سازماني يا سرآمدي كسب و كار بعنوان ابزار قوي براي سنجش ميزان استقرار درسازمانهاي مختلف به كار گرفته مي شوند . با بكارگيري اين مدلها سازمانها مي تواند از يك سو ميزان موفقيت خود را دراجراي برنامه هاي بهبود در مقاطع مختلف زماني ارزيابي قراردهند و از سوي ديگر عملكرد خود را با ساير سازمانها به ويژه بهترين آنها مقايسه كنند. مدلهاي سرآمدي كسب و كار پاسخي است به اين سوال كه سازمان برتر چگونه سازماني است ؟ چه اهدافي و مفاهيمي را دنبال مي كند و چه معيارهايي بر رقباي آنها حاكم هستند
به استناد ماهیت، فرآیند اهداف و ویژگیهای EFQM میتوان دریافت که این تکنیک، یک تکنیک مدیریتی و مربوط به حوزه کنترل و ارزیابی در سازمان است. بهمنظور اثبات این مدعا، آشنائی با کنترل، تعریف و فرایند آن و نیز EFQM ضرورت مییابد..
کنترل تقریباً از سوی چه کسانی که آن را بهنام کنترل، چک، بررسی یا ارزیابی نامیدهاند بهعنوان شناخت وضع موجود، مقایسه آن با اهداف و شاخصها، درک کمبودها و عقبماندگیها و اصلاح آن تعریف شده است. براساس این تعریف، فرآیند کنترل عبارت است از:
۱) شناخت یا تعیین اهداف و شاخصها
۲) شناخت وضع موجود
۳) مقایسه وضع موجود با اهداف و شاخصها
۴) درک نواقص، کمبودها و عقبماندگیها
۵) تلاش برای اصلاح
این پروسه همچنان در فرآیند مدیریت بهصورت مستمر ادامه خواهد داشت و این همان اصلی است که در نظریات، مدلها و تکنیکهای جدید مدیریتی بهنام بهبود مستمر شناخته شده است. حال اگر به EFQM ایفا میکند، نقش کنترل، ارزیابی و اصلاح مستمر است. براساس تعریف بانیان مدل سرآمدی، یعنی الگوی تعالی بنیاد اروپائی مدیریت کیفیت (European Foundation Quality Management EFQM)، نه عنصر اصلی وجود دارد که پنج مورد آن توانمندساز (رهبری، استراتژی، کارکنان و منابع) و چهار مورد آن شامل نتایج (کارکنان، مشتریان، جامعه و نتایج کلیدی عملکرد) است. که اگر دقیقاً در این عناصر نگریسته شود و به فرآیند اعمال این مدل توجه شود، ماهیتا همان پروسه PDCA و یا فرآیند کنترل است که بیشتر تعریف کردیم. در مدل سرآمدی اروپا (EFQM) تکنیکهای متنوعی مورد استفاده قرار میگیرند که همگی، ماهیتاً نقش کنترلی ایفا میکنند از جمله در منطق رادار (Results, Approach, Deployment, Assessment, Review RADAR) و خودار زیابی. در منطق رادار، ابتدا نتایج حول محورهای روند، اهداف، مقایسه و علتها مورد توجه قرار میگیرد، سپس رویکرد، بهکارگیری و ارزیابی و بازنگری. و این تقریباً همان چرخه دمینگ و فرآیند خودارزیابی است. در مورد فرآیند خودار زیابی هم بههمین صورت.
مراحل خودارزیابی از ایجاد و تعهد به خودارزیابی شروع و با برنامهریزی یا تعیین گروه، برگزاری ارتباط و هدایت آنها تدوام یافته و با تعیین برنامههای عملیاتی و اجراء برنامهها و سرانجام بازبینی، خاتمه مییابد و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت. حال اگر فرآیند این سه تکنیک مهم را با فرآیند کنترل در مدیریت مقایسه کنیم در خواهیم یافت که همه آن مدلها و تکنیکها در حوزه کنترل قرار دارند.
لذا میتوان نتیجه گرفت که در مدل سرآمدی سازمان به استنادالگوی اروپائی آن،سازمانها با ارزیابی خود (کنترل خود) ضمن اخذ باز خور مناسب و شناسائی نقاط قوت و ضعف، راههای بهبود و اصلاح (شناسائی نقاط قابل بهبود) مستمر را ارائه خواهند داد. این چرخه در مطالعات مدیرتی همانند فرآیند دمینگ یک اقدام کنترلی و بهبود مستمر تلقی میشود. بنابراین باید گفت: مأموریت EFOM براساس شناخت وضع موجود سازمان و مقایسه آن با اهداف، شاخص و استانداردهای عملکرد، بهبود مستمر عملکرد سازمان است