گروه پژوهشی مطالعات دلبستگی و روابط بین فردی

معرفی گروه

 

 

 
معرفی گروه پژوهشی مطالعات دلبستگی و روابط بین فردی
از زمان تحول نظریه دلبستگی تاکنون، مطالعات متمرکز بر این سازه به طور روز افزونی گسترش یافته و در زمینه های مختلف بکار گرفته شده است. پژوهشها و مطالعات دلبستگی دیگر صرفا به رابطه مراقب- کودک و تحول کودک خلاصه نمی شود و در حیطه های مختلفی بکار گرفته شده است. به طور خلاصه می توان گفت که نظام دلبستگی در زمینه های مختلف تحولی و اجتماعی و در مقاطع مختلف شکل دهنده مسیر تحولی فرد بوده و می تواند به عنوان یک عامل محافظت کننده و یا خطر ساز در این مسیر وارد عمل شود. پژوهشها و مطالعات، تاثیر دلبستگی ایمن و ناایمن را در زمینه های مختلف نشان داده اند. در حقیقت، یکی از ویژگیهای متمایز کننده این نظریه و پژوهشهای مرتبط با آن گستردگی حیطه های مورد بررسی آن است. مطالعات دلبستگی در گستره ای از روانشناسی مثبت و تحولی تا آسیب شناسی روانی؛ از مداخلات و برنامه های پیشگیرانه تا تکنیک ها و فرایندهای درمانی؛ از مطالعات و مداخلات متمرکز بر تولد و پیش از آن تا مداخلات مرتبط با سوگ؛ از روابط والد- کودک تا روابط زوجین و حتی روابط میان معلم- شاگرد؛ در شاخه های مختلف روانشناسی همچون، حیطه روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، مطالعات خانواده، مطالعات عصب شناختی و دیگر شاخه های روانشناسی و در نهایت رابطه انسان با خدا و ابعاد آن کاربرد دارد.
نظریه دلبستگی و همچنین دیگر نظریه هایی که در حوزه روابط میان فردی توسعه یافته اند به محققان کمک کرده تا رابطه علی میان تجارب دوران کودکی و مشکلات اجتماعی، هیجانی و سلامت روان افراد در دوره های بعدی تحول شناسایی شود. درک ماهیت نقش دلبستگی دوران کودکی بر پیامدهای بعدی، برای متخصصان سلامت بسیار ارزشمند بوده و بر برنامه های کلان سلامت تاثیر می گذارد. با وجود گستردگی کاربرد این نظریه ها ، هنوز حیطه های ناشناخته بسیاری باقی مانده و مطالعات رابطه محور هر روز شاهد چشم انداز نوینی در این زمینه است. نظریه دلبستگی، رویکرد هیجان مدار، نظریه پذیرش و طرد بین فردی، نظریه های روابط موضوعی و .... یکی از فعال ترین حیطه های پژوهشی در سراسر دنیا در دهه های اخیر بوده اند.
در سراسر دنیا، به ویژه جوامع توسعه یافته، سالهاست که مراکز پژوهشی مرتبط با دلبستگی و روابط بین فردی فعال بوده و در زمینه های مختلف به افراد و سازمانها در امر پیشگیری، مداخلات و برنامه ریزی یاری می رسانند. از سال 2000 به بعد مراکز تحقیقات دلبستگی و مداخلات مرتبط با آن در کشورهای مختلف در سطح جهان استقرار و توسعه یافته اند. گروهی از این مراکز با هدف انجام تحقیقات دلبستگی محور در کشورها و ایالات توسعه یافته و در حال توسعه مانند مینه سوتا (مرکز دلبستگی خانواده)، اوهایو (مرکز دلبستگی)، آتلانتا (مرکز ارتقاء دلبستگی)، کلورادو (مرکز دلبستگی خانواده)، نبراسکا (مرکز دلبستگی و ضربه) و معروف ترین مرکز پژوهشی دلبستگی در نیویورک با عنوان "مرکز تحقیقات دلبستگی"  در زمینه های مختلف مشغول پژوهش و ارائه خدمات آموزشی به خانواده ها و دانشجویان و متخصصان این حیطه هستند. مراکزی همچون انجمن پذیرش و طرد بین فردی و همچنین مرکز بین المللی درمان هیجان مدار نیز از جمله مراکز متمرکز بر روابط بین فردی در سطوح مختلف رفتاری، هیجانی و شناختی می باشند.
با وجود قدمت و اهمیت نظریه دلبستگی، تنها در سالهای اخیر است که پژوهشگران این حیطه در ایران توجه ویژه ای به این نظریه نموده و مطالعات متمرکز بر آن طراحی و اجرا شده است. دانشگاه شهید بهشتی در زمینه مطالعات متمرکز بر دلبستگی پیشرو بوده و به نوعی قطب علمی و محل ارجاع بیشتر مطالعات متمرکز در این حیطه می باشد. بیش از 40 پایان نامه و رساله در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در این زمینه انجام شده و تحقیقات دیگری در حال انجام است.
 
ضرورت تشکیل گروه
-         دلبستگی یک پیوند عاطفی عمیق و بلند مدت میان کودک و مراقب است و تاثیر بنیادی بر تمام جوانب انسان- ذهن، بدن، عواطف، روابط و ارزشها- دارد. دلبستگی بر روابط والدین و کودکان و تحول شخصیت تأثیر دارد.
-         جنبه های دلبستگی شخصیت در زمان احساس خطر، چالش یا تهدید فعال می شوند تا موقعیت خطر ساز یا تهدید کننده را مدیریت کنند یا با آن مقابله نمایند. نظام دلبستگی در زمینه های مختلف تحولی و اجتماعی و در مقاطع مختلف شکل دهنده مسیر تحولی خود بوده و می تواند به عنوان یک عامل محافظت کننده یا خطر ساز در این مسیر وارد عمل شود.
-         پژوهش ها و مطالعات زیادی، تأثیر دلبستگی ایمن، ناایمن را در زمینه های مختلف نشان داده اند. مطالعات دلبستگی در گستره ای از روان شناسی مثبت و تحولی تا آسیب شناسی روانی، از مداخلات و برنامه های پیشگیرانه تا تکنیک ها و فرایند های درمانی؛ از مطالعات و مداخلات متمرکز بر تولد و پیش از آن تا مداخلات مرتبط با سوگ؛ از روابط والد- کودک تا روابط زوجین،و.... در شاخه های مختلف روان شناسی همچون: روان شناسی رشد، روان شناسی اجتماعی، مطالعات خانواده، مطالعات عصب شناختی و.... و در نهایت رابطه انسان با خدا و ابعاد آن کاربرد دارد.
-         مداخلات دلبستگی محور ، عنوانی است که به برنامه ها و مداخلات درمانی اطلاق می شود که در طراحی آن، اصول و پیش فرض های نظریه دلبستگی در نظر گرفته می شود. بر مبنای اهمیت دلبستگی در تحول شخصیت و تأثیر آن بر باور های بعدی، مداخلات و درمان های دلبستگی محور در سال های اخیر رشد فزاینده ای داشته است.
-         پژوهش در این قلمرو به معنای انتقال مفاهیم نظری به موقعیت های درمانی است و بطور کلی این پژوهش ها در دو حوزه کودک و زوجین متمرکز می شود.
-         در سراسر دنیا مراکز پزوهشی مختلفی بر مبنای نظریه دلبستگی دایر شده است. مراکزی همچون موسسه درمانی و آموزشی دلبستگی در فلوریدا و کلورادوی آمریکا، مرکز متخصصان دلبستگی و ضربه در کرکلند و همچنین مراکز مختلفی دیگری  متمرکز بر ارتقای سطح کنش وری خانواده ها و رابطه والد-کودک با عنوان فرزند پروری مبتنی بر دلبستگی در اروپا، آمریکا و استرالیا فعالیت می کنند.
-         تلاش های مختلفی در ایران برای طراحی مداخلات دلبستگی محور در حیطه های مختلف انجام شده است و اثر بخشی این مداخلات مشهود است. بخش بزرگی از این مطالعات در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است. تعدادی از این پژوهش ها در سال 1392 برای نخستی بار در کشور و در اجتماع یادگیری دلبستگی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
-         پژوهش و فعالیت در زمینه مطالعات دلبستگی، یافته های متعددی را در حوزه های یادگیری اعتماد و تقابل، کشف محیط با احساس امنیت، تحول توانایی خود نظمده، فراهم کردن پایه ای برای شکل گیری هویت شایسته، خود ارزشمندی، توازن میان وابستگی و خودمختاری، تحول چارچوب اخلاق اجتماعی، تحول نظام باور های بنیادی و دفاع در برابر تنیدگی و ضربه ها بمنظور افزایش تاب آوری فرد، به خود اختصاص داده است.
-         پژوهش در حوزه دلبستگی به محققان کمک می کند، تا رابطه علی میان تجارب دوران کودکی و مشکلات اجتماعی، هیجانی و سلامت روان افراد در دوره های بعدی تحول شناسایی شوند.